جدول جو
جدول جو

معنی چن تمن - جستجوی لغت در جدول جو

چن تمن
تا چه زمانی، چه زمانچندگاهتا چه هنگامی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تن تن
تصویر تن تن
در علم عروض معیاری برابر دو هجای بلند، تن تنن، تن تننا، کنایه از نغمه، سرود، آواز، برای مثال به چنگ و تن تن این تن نهاده ای گوشی / تن تو تودۀ خاک است و دمدمه ش چو هواست (مولوی۲ - ۱۱۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تن تنن
تصویر تن تنن
تن تن، در علم عروض معیاری برابر دو هجای بلند
فرهنگ فارسی عمید
(تَ تَ)
کنایه از نغمه و سرود. (آنندراج). سرود و نغمه و آهنگ و ترانه. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین) :
در خانه تن مزن که ز دستان عندلیب
در هر دمت به باغچه صدجای تن تن است.
انوری (از آنندراج).
، وزن اجزای آواز موسیقی. (فرهنگ فارسی معین) ، از ارکان تقطیع. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ نَ)
تن تن. تن تننا. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به این دو کلمه شود، وزن اجزای آواز موسیقی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به تن تن شود
لغت نامه دهخدا
(مِ مِ)
حکایت صوت کسی که ندانسته ای را گوید. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به من من کردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از من من
تصویر من من
سخن جویده جویده و تو دماغی تانی و درنگ بسیار در سخن گفتن: (شنوندگان او یعنی سید میران و هما از من منهای نا مفهومش رو هم رفته چیزهایی که باید بفهمند فهمیدند.) (شام. 363)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تن تن
تصویر تن تن
وزن اجزای آزاد موسیقی، از ارکان تقطیع، نغمه سرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تن تن
تصویر تن تن
((تَ تَ))
وزن اجزای آواز موسیقی، از ارکان تقطیع، نغمه، سرود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از من من
تصویر من من
((مِ مِ))
سخن جویده جویده، تأنی و درنگ بسیار در سخن گفتن، تمجمج
فرهنگ فارسی معین
نوعی نفرین، زمین یا ساختمان خراب شده
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
تند تند، پی در پی
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع بازی های بومی استتعداد بازیکنان سه تا ده نفر و روش
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی جنگلی در مسیر مالروسی سنگان به کجور در نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
این مدت، این وقت
فرهنگ گویش مازندرانی
این مدت، تا این وقت
فرهنگ گویش مازندرانی
زمانی طولانی، تاکنون، هنوز
فرهنگ گویش مازندرانی